روی قبرم بنویسید

ساخت وبلاگ

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت

زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم

آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد ورفت


روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود

مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد ورفت


او کسی بود که از غرق شدن می ترسید

عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت


هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد

دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت

تنها.................
ما را در سایت تنها.............. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : لیلی leyli بازدید : 567 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1392 ساعت: 12:56