خدایا عاصی وخسته به درگاه تورو کردم
نماز عشق را اخر به خون دل وضوع کردم
دلم دیگر به جان امد دراین شبهای تنهای
بیا بشنو تو فریادی که پنهان درگلو کردم
خدایاگرتو درد عاشقی را می کشیدی
توهم زجر جدای رابه تلخی می چشیدی
اگرچون من به مرگ ارزویت میرسیدی
پشیمان میشدی از اینکه عشق را افریدی
بگو هرگز سفر کردی سفر باخون جگر کردی
کسی رو بدرقه با چشم تر کردی
برای قرص نانی صد خطر کردی.نکردی
باراللها ...پس باکدامین تجربه برمانظر کردی
تنها.................برچسب : نویسنده : لیلی leyli بازدید : 341